سرداران زنجان سردار شهید محمدناصر اشتری
بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیمِ
انْفِرُوا خِفَافًا وَثِقَالًا وَجَاهِدُوا بِأَمْوَالِکُمْ وَأَنْفُسِکُمْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ ذَلکُمْ خَیْرٌ لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ تَعْلَمُونَ
برای جنگ با کافران، سبکبار و مجهز بیرون شوید و در راه خدا به مال و جان جهاد کنید، این کار شما را بسی بهتر خواهد بود اگر مردمی با فکر و دانش باشید. (41سوره توبه)
عاشـق از شـوق به دریای فـنـا غـوطه ور اسـت
بـی خـبـر آنـکـه بــه ظـلـمـتـکده ساحل بــود
حضرت امام خمینی (ره)
زندگینامه سردار شهید محمدناصر اشتری :
محمدناصر اشتری سال 1341 ه ش در خانواده ای فقیر ولی مذهبی در محله گونیه زنجان به دنیا آمد . در پنج سالگی به مکتب خانه ای که توسط دایی اش اداره می شد ، رفت و توانست در مدت کوتاهی روخوانی و تجوید قرآن را فرا گیرد و قرآن راقرائت نماید . از میان چهل نفر از همسالانش به مقام اول دست یافت .دوران ابتدایی را در سال 1347 – در سن شش سالگی – در مدرسه خاقانی زنجان شروع کرد و به خاطر علاقه ای که به تحصیل داشت همیشه از شاگردان ممتاز در مدرسه شناخته می شد . آقای کیمیا قلم،یکی از معلمان نقل می کند : سوالاتی می پرسید که به سن و سالش نمی آمد . دوره راهنمایی را طی سالهای 1357 – 1354 در مدرسه راهنمایی انوری زنجان به پایان برد و دوره متوسطه را در هنرستان فنی شهید مطهری در رشته اتومکانیک شروع کرد.
از کودکی همراه با تحصیل کار می کرد و در اوقات فراغت از درس و تعطیلات تابستانی ، دست فروشی می کرد . پس از مدتی در قنادی مشغول به کار شد . در سالهای بعد به خاطر علاقه به کارهای فنی به سیم پیچی و برق کشی روی آورد .
تحصیل او در هنرستان با اوج گیری انقلاب اسلامی مردم ایران برعلیه حکومت فاسدپهلوی همزمان بود.او به صف مبارزه با رژیم پهلوی پیوست . اعلامیه های امام خمینی را پخش می کرد و با تشکیل جلسات در جهت پیشبرد انقلاب و شرکت در راهپیمایی ها و تظاهرات ، هماهنگی های لازم را در این زمینه به وجود می آورد.
برای خانواده اش عادی شده بود محمدناصر اشتری را با سرو وضع خونی وآشفته ببینند.وقتی مورد سوال قرارمی گرفت، می گفت :در تظاهرات بوده و کوکتل مولوتوف مساخته تا با آن به ماموران رژیم پهلوی حمله کند.. روزی در مقابل چشمانش یکی از راهپیمایان به شهادت رسید و او آنچنان ناراحت بود که لب به غذا نمی زد . می گفت : چگونه غذا بخورم در حالی که در مقابل چشمانم مغز جوانی را متلاشی می کنند.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی به عضویت حزب جمهوری اسلامی در زنجان در آمد.بعداز آن با تشکیل بسیج به فرمان امام خمینی به عضویت این نهاد در آمد و با گذراندن آموزش نظامی در بسیج زنجان مشغول فعالیت شد . در سال 1359 با شروع جنگ تحمیلی عراق علیه ایران جزءاولین کسانی بود که به جبهه رفت و در همان سال نیز مجروح شد . در سال 1360 به عضویت رسمی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در آمد . از زبان او نقل می کنند.
در همان اوایل جنگ پس از گذراندن دوره ی عمومی با یک گروه دوازده نفره عازم جبهه شدیم و در منطقه دارخوین مستقر گردیدیم و در عملیات شکستن محاصره آبادان مدتی در آبادان بودم و توفیق شرکت در عملیات رمضان ، بیت المقدس ، محرم و خیبر را پیدا نمودم.
محمدناصر اشتری ابتدا به سمت فرماندهی گردان و مسئول اطلاعات و عملیات لشکر 17 علی بن ابی طالب (ع)منصوب شد . زمانی که دکترمحسن رضایی – فرمانده کل سپاه پاسذداران انقلاب اسلامی – دیداری از مقر لشکر 17 علی بن ابیطالب داشت از مهدی زین الدین – فرمانده لشکر 17 – می خواهد که اشتری را به مقر فرماندهی سپاه بفرستند .ولی زین الدین با بیان این نکته که ما به وجود برادر اشتری نیازمندیم مانع رفتنش می شود.
پس از مدتی به سمت فرماندهی تیپ دوم لشکر 31عاشورا منصوب شد . او همواره یک قرآن کوچک و تسبیح و مهر ، تربت کربلا و یک کتابچه دعای زیارت عاشورا به همراه داشت و به کسی اجازه نمی داد به آنها دست بزند ، می گفت : مختص خودم است . نماز شب و دعای خواب او هیچ وقت ترک نمی شد . زمانی که در جزیره مجنون زیر آتش شدید دشمن بود باز هم از راز و نیاز و تلاوت قرآن غفلت نمی کرد.
ورد زبان رزمندگان شده بود که اشتری شهید آینده است . او در خاطره ای از جبهه نقل می کند :در مرحله دوم عملیات رمضان به خاطر موقعیت پیش آمده و پاتک عراقیها ناچار به تغییر موضع شدیم ؛ ولی شرایط بسیار سخت بود و امکان نقل و انتقال وجود نداشت تا اینکه یکی از رزمندگان که خدمه آرپی جی 7 بود ، پیشنهاد کرد که به او اجازه داده شود به جلو برود و با ایجاد گرد و خاک ، دشمن را منحرف کند تا رزمندگان موفق به تغییر موضع شوند.
ابتدا ما مخالفت کردیم ولی با اصرار ، این کار را انجام داد ، و خود نیز در همان جا شهید شد و ما با از خود گذشتگی او توانستیم از آن وضعیت نجات یابیم.
وزش شدید طوفان در جریان عملیات رمضان در تابستان 1361 و باران رحمت در عملیات محرم پاییز 1361 است که به کمک آن رزمندگان توانستند بدون تلفات به مواضع دشمن نزدیک شوند.
اودر پشت جبهه نیز حضوری فعال داشت و از لیبرالها خصوصا بنی صدر بسیار متنفر بود و همیشه خواستار طرد آنها از صحنه سیاسی و نظامی کشور بود. او علیه بنی صدر این جمله امام خمینی را که فرمود: هی نگویید من بلکه بگویید مکتب من را بر دیوار ها می نوشت .در سالهای 1360- 1359 که اوج فعالیت گروهک های محارب با انقلاب اسلامی بود در مبارزه مسلحانه علیه آنها شرکت فعال و موثر داشت.
در مراسم سیاسی عبادی دعای کمیل ، دعای توسل و نماز جمعه حضور می یافت و خود نیز از برگزار کنندگان چنین محافلی بود . با جمع سی یا چهل نفری از رزمندگان به طور نوبتی به منزل هم می رفتند و شام را دور هم بودند و به انجام مراسم مذهبی می پرداختند . از امور محرومین غافل نبود و حقوق دریافتی خود از سپاه را صرف آنها می کرد . حتی شبها مخفیانه به آنها غذا می رساند . پدرش نیز او را در این راه کمک می کرد.
از برنامه های ثابت او در پشت جبهه ، دیدار از خانواده شهدا و رزمندگان بود و حساسیت خاصی نسبت به آنها داشت . در مواقعی که اعضای خانواده برای رفتن به جبهه به بدرقه اش می آمدند ، اجازه روبوسی نمی داد و می گفت : شاید در این جمع خانواده شهیدی باشد ، نمی خواهم آنها از دیدن این صحنه ناراحت شوند . اشتری نسبت به استفاده از بیت المال حساسیت فوق العاده ای داشت . یکی از همرزمانش نقل می کند : زمانی که ایشان مجروح شده بود برای عیادتش به بیمارستان رفتیم وقتی فهمید که با ماشین سپاه آمده ایم ناراحت شد و ما را مورد عتاب قرار داد.
عاشق شهادت بود و در سفرهای دوستانش به مرقد مطهر امام رضا (ع)سفارش می کرد که شهادتش را از آقا بخواهند . زمانی که مجروح می شد می گفت : اگرشهید نشدم به خاطر اعمالم است و گر نه به این فیض نایل می شدم.
سر انجام در عملیات بدر که فرماندهی تیپ دوم لشگر31عاشورا را برعهده داشت در حین عملیات از ناحیه نخاع و ریه به شدت زخمی شد . او را به بیمارستانی در اصفهان منتقل کردند . شوهر خواهرش نقل می کند:
وقتی به عیادتش رفتیم توصیه می کرد که به عیادت دیگر مجروحان نیز برویم . با این که قطع نخاع شده بود می خواست که خانواده اش از موضوع مطلع نشوند.
به علت وخامت حالش او را به بیمارستان نجمیه تهران و از آنجا به بیمارستان لقمان منتقل کردند و در بخش (سی سی یو) بستری و ممنوع الملاقات شد و پس از دو روز به شهادت رسید .پیکر شهید ناصر اشتری پس از تشییع در گلزار شهدای زنجان آرام گرفت.
وصیتنامه شهید محمدناصر اشتری :
بسم الله الرحمن الرحیم
1) انشاالله با توفیق خداوند متعال در ادای وظیفه موفق باشیم و بتوانیم شکرگزار این نعمت گرانقدر الهی، یعنی انقلاب که دستاورد خون هزاران شهید به خون خفته و با پرداخت بهای گران، یتیمها، معلولیتها، مظلومیتهای مردم دلاور و شهیدپرور ایران است باشیم. شکرگزاری این نعمت فقط با عمل میسر است و تنها با شعار نمیتوان پاسدار این خونهای گرانقدر شد. هر کس به حد توان خود، یکی با شرکت در نماز جمعه و دیگری با کمک مالی و آن یکی با شرکت در جبهه، خلاصه هر کس به حد توان خود و الحمد ا… ملت ما عامل بوده و انشا ا… تلاش بیشتری را در این جهت پیشه خود خواهد کرد.
2) عزیزان شما با سربلندی و افتخار در جبهههای نبرد مشغول حفاظت از این خونهای گرانبها باشند و امیدوارند که با توفیقات الهی بتوانند تا آخرین قطره خون خود همچون رهبرشان حسین (ع) پاسدار مکتب سرخ و خونین اسلام که امام حسین (ع) جان خود را فدای آن کرد، باشند.
3) مادر، پدر، برادر و خواهرم، شما نیز وظیفهای بس سنگین در رابطه با پشت جبهه دارید. با حضور خود در صحنه، پاسدار حرمت این خونهای مظلوم باشید.
مادر و پدر عزیز که برای من زحمتها کشیدهاید، بدانید که اولاد امانتی بیش در نزد شما نیست و شما خوشحال باشید که فرزندی تربیت کردید که اگر لیاقت داشته باشد، انشا الله خدمتگزار اسلام باشد و از خدا بخواهید که ما را در این امر مهم توفیق عنایت فرماید تا ما شرمنده خانواده محترم شهدا و مفقودین و معلولین و مجروحین و اسرا نباشیم.
درود و سلام خدا بر شما پدر و مادرانی که فرزندان خود را در راه اسلام با روی باز و سینهای فراخ به قربانگاه اسماعیل میفرستید. در این راه صبر را همواره پیشه میکنید. بدانید که شما در روز محشر روسفید هستید. تسلیم رضای خدا باشید که خداوند بخشنده و مهربان است و صلاح ما را هم خدا بهتر میداند و در سختیها و مصایب صبر و استقامت پیشه کنید که ان الله مع الصابرین است.
بار الهی عمر ما بستان تمام
لحظهای افزای بر عمر امام
التماس دعا،محمد ناصر اشتری- مقرانرژی اتمی آبادان
دست نوشته ای از سردار شهید محمدناصر اشتری :
گرچه یاران با شهادت رفته اند
شیوه جانبازی اما مانده است
انشاءالله با توفیق خداوند متعال در ادای وظیفه موفق باشیم و بتوانیم شکرگزار این نعمت گرانقدر الهی یعنی انقلاب که دستاورد خون هزاران شهید به خون خفته است باشیم .
نام و یادش برای همشیه تاریخ جاوید و ماندگار
با ذکر صلواتی یاد و نام تمامی شهیدان دل باخته حق و حقیقت را گرامی داشته
و برای تعجیل در فرج آقا صاحب زمان (عج) دعا کنیم .
(با التماس دعا )
ادامه مطلب